زبانحال سیدالشهدا علیهالسلام در شهادت علی اصغر علیهالسلام
پسرم در تب و تاب است خدایا چه کنم؟ تشنۀ جرعهای آب است خدایا چه کنم؟ قحطی افتاده؛ همه تـشنه لبان ناله کنند بهرِ این طفل که خواب است خدایا چه کنم؟ مثلِ هـاجـر که پـی آب دویـد و نرسـید همه جا مثلِ سراب است خدایا چه کنم؟ خـبر آمـد که شده حـرمـله آمـادۀ صیـد تیرِ او پُر ز شتاب است خدایا چه کنم؟ ترسم اینست که چشمی بخورد روی علی دلِ من فکـرِ نقاب است خدایا چه کنم؟ نَفَسی نیست که تا گریه کند در آغوش حالِ او بسکه خراب است خدایا چه کنم؟ بـیـنِ گهـواره قـراری که نـدارد اصلاً هق هقش عینِ عتاب است خدایا چه کنم؟ آخرین راه شده بردن این طفل به دست این پسرِ طفلِ رباب است خدایا چه کنم؟ نیست عـباس که آبی بـرسـاند به حـرم نقشهها نقشِ بر آب است خدایا چه کنم؟
|